فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

درک آسان نسبیت

برای درک نسبیت کافی است یک مساله مهم در برهم زدن اصول وحدت جهانی در فرمول های فیزیک را کنار گذاشت . این موضوع همان جرم است قانون گرانش که از این موضوع پدید می آید همواره موضوعی است که به دلیل عدم توازن در معادلات یکپارچه سازی قوانین فیزیک مشکل ایجاد کرده است . با کنارگذاشتن جرم در ذهن خود و آزاد کردن ذهن از هر نوع قید و بند گرانشی و زیرپا گذاشتن قوانین نیوتون شما نسبیت را درک خواهید کرد من به شما این موضوع را یاد میدهم . وقتی جرم را در معادلات در نظر نگرفتیم چه اتغاقی خواهد افتاد حالا باید به جای آن در فرمول هایی که مصداق تجربی دارند چه عاملی را قرار داد . نسبیت به این سوال جواب میدهد به جای آن گذر زمان را قرار دهید. این موضوع یعنی جرم به جای زمان قرار میگیرد یعنی جسمی که جرم بزرگتری دارد زمان برای آن سریعتر میگذرد و جسم کوچکتر زمان را کندتر احساس میکند بنابراین ما نیاز به یک مرجع اندازه گیری زمانی مانند مرجع اندازه گیری جرم خواهیم داشت. زمان در نقاط خاصی به قدری کند میگذرد که تغییرات آن نزدیک صفر است (مانند فوتونها) و میتواند مرجع مناسبی برای اندازه گیری تغییرات زمانی باشد و یا برای اجسام بسیار بزرگ فشرده زمان بسیار سریع میگذرد و میتوان این نوع اجسام را به عنوان معیار و مرجعی برای مطابقت نیروهای زمانی در نظر گرفت.  با توجه به افزایش درک ما از زمان به نظر میرسد که وقت آن رسیده باشد که به جای استفاده از جرم درحل معادلات فیزیک معیار گذر زمان را وارد نماییم تا بتوان به درک بهتری از طبیعت نسبی داشت . جرم و پدیده گرانش را با این تفاسیر نمیتوان توضیح داد و هر چه ما در توضیح نیروی گرانش تلاش میکنیم مفهوم جرم پیچیده تر و بغرنجتر نمایان میشود ولی مفهوم زمان در این مورد کارسازتر میباشد . زمان موضوعی است که ذهن ما با آن قرابت بیشتری داشته و از مولفه های اساسی در حواس انسان میباشد گذر زمان برای ذهن ما موضوعی شناخته شده و کاملا قابل حس میباشد . چرا دو جرم یکدیگر را جذب میکنند و چرا یکدیگر را دفع نمی کنند و چرا برخی از اجرام در حالت باردار مکانیسم عملشان با گرانش سازگار نیست اینها موضوعاتی هستند که اهمیت نسبیت را آشکار میکند. یک جرم در حقیقت یک موجود زمانی است و یک مولفه ای است از گذر زمان هر چه جرم جسم بزرگتر باشد زمان برای آن کندتر میگذرد و هر چه جرم کمتر شود گذر زمان برای آن سریعتر میگذرد و این سرعت گذر زمان در حقیقت از خود جرم شروع شده و به محیط پیرامونی آن گسترش میابد و ما در اطراف هر جرمی میتوانیم این موضوع را به صورت خطوط هم زمان نشان دهیم و محورهای فضا زمان را رسم نماییم. حال در این حالت جرم اهمیت خود را از دست میدهد و جسمی که گذر زمان در آن سریعتر(جسم کوچکتر) میباشد وقتی در فضای جسمی قرار میگیرد که گذر زمان در آن کندتر است (جسم بزرگ) قرار میگیرد به سمت آن کشیده میشود زیرا در این حالت بیشترین پایداری را از حالت گذر زمان کسب میکند و مجموع این دو جسم کوچک و بزرگ حالا زمان کندتری را تجربه میکنند بنابراین حالا ما میتوانیم به یک قانون کلی برسیم که جهان به سمت حالتی پیش میرود که گذر زمان کندتری را تجربه کند و نیروهای آن در جاذبه دافعه و به وجود آمدن میدان های نیروی مختلف از این قانون کلی تبعیت میکنند. حال چه موضوعی باعث ایجاد دافعه دو الکترون یا دو پروتون میشود موضوع با همین استدلال پاسخ داده میشود وقتی ما نیروها را براساس یک جدول زمانی کنار هم قرار میدهیم تحلیل آنها بسیار ساده تر از زمانی است که هرکدام را در قوانین مجزا تحلیل نماییم. الکترونها از نظر زمانی چند بیلیاردم ثانیه از ما (زمان صفر ما) عقب افتاده اند و پروتونها چند بیلیارده ثانیه از ما جلو افتاده اند. برای درک این موضوع کافی است در نظر بگیریم اگر این اتفاق برای یک جرم بزرگ میفتاد این جسم دیگر برای ما قابل رویت نبود و به بعدی که از جهت ما ناشناخته بود منتقل میشد در نظر بگیرید کنار اعضای خانواده نشسته اید و یکباره ساعت بدن شما چند ثانیه از ساعت صفر بقیه اعضای خانواده عقب بیفتد چه اتفاقی می افتد شما در این لحظه ناپدید میشویدو اعضای خانواده دیگر شما را نمیبینند زیرا همواره شما چند ثانیه عقبتر هستید و اگر سرعت گذر زمان برای شما و اعضای خانواده یکسان باشد هیچگاه به زمان حال برنمیگردید.  حال در نظر بگیرید این تفاوت در زمان حال و گذشته بسیار بسیار ناچیز باشد چه اتفاقی میافتد در این حالت به عنوان مثال یکی از اعضای خانواده شما چند میلیاردم میلیاردم یک ثانیه از بقیه اعضای خانواده عقب بیفتد حالا چه اتفاقی میفتد بله با توجه به سرعت بالای نور شما هنوز میتوانید اورا ببینید ولی یک تفاوت مهم پیش آمده است درک شما از زمان باعث تغییر نیروهای بین او و اعضای خانواده وهمچنین بیناشخاص دیگری که میتوانند تغییری در گذر زمان کرده باشد به وجود می آید و برای درک متقابل نیروهای آنها باید قوانین را طوری نوشت که دربرگیرنده حالتهای هر دو آنها باشد. به عنوان مثال نیروی جاذبه برای ما جاذبه است ولی برای فردی که در زمان دیگری گیر افتاده دافعه است و بالعکس. 

با توجه به توضیح داده شده حال دو الکترون را در کنار هم در نظر بگیرید این دو با هم پوشانی زمانی با یکدیگر در تلاش هستند که به زمان حال برگردند و این موضوع باعث ایجاد نیروی دافعه بین آنها میشود زیرا در صورت نزدیک شدن با هم یکی شدن آنها میزان اختلاف زمانی آنها با زمان صفر ما دو چندان میشود و این موضوع با ادامه این روند باعث ناپدید شدن الکترونها خواهد شد بنابراین طبیعت برای حفظ تعادل زمانی نیروی لازم را بکار میگیرد این موضوع در مورد پر‌وتونها هم صدق میکند ولی در جهت آینده و با توجه به همین خاصیت رسیدن به زمان حال است که باعث کشش شدید الکترونهای (گذشته) و پروتونهای ( آینده) میشود. زیرا با این کشش هر دو به زمان حال و زمان صفر ما بر میگردند. 

باید توجه داشت که فضا و زمان در هم تنیده هستند و ما برای درک بهتر موضوع تنها زمان را مورد بررسی قرار دادیم ولی قاعده کلی را محورهای فضا زمان تعیین میکنند و موضوعات مختلف در این چارچوب مورد تحلیل قرار میگیرند.

نظرات 1 + ارسال نظر
ت شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:17 ب.ظ

عاشق این سایتم خاستم تشکری ازتون کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد