ذهن دارای سلولهایی است که مانند سنسور امواج غیر مادی را دریافت و آنرا تشخیص می دهد.همانطور که می دانیم برای دریافت امواج مادی مانند امواج الکترومغناطیس سیستم های دتکتوری متنوع یوجود دارد و برای دریافت هر طیف از طیف های الکترومغناطیس نیاز به دتکتور خاص خود می باشد و فوتوسل های به کار برده شده در آنها بر اساس نوع فرکانس های دریافتی متفاوت می باشد. مغز انسان نیز مانند این سیستم بوده و برای تشخیص هر طیف امواج غیرمادی یک سری از سلول ها به کار گرفته می شود.
همانطور که در مباحث قبل نیز اشاره کردیم امواج مادی از تمامی مواد به طور مداوم ساطع شده و با سرعت c2 حرکت می نمایند و میلیاردها طیف مختلف که از مواد و اجسام مختلف جدا می شوند با ذهن انسان برخورد و ذهن انسان را تحت تاثیر قرار می دهند. مغز اغلب این امواج را تنها تشخیص داده و آنها را دریافت و یا آنالیز نمی نماید. برای اینکه مغز انسان دست به آنالیز یک موج غیرمادی بزند مغز باید در مورد آن تمرکز نماید. به این صورت که وقتی مغز در مورد یک موضوع و یا جسم خاصی فکر می کند از میان میلیاردها امواجی که از مغز عبور می نمایند بخشی را که مربوط به آن فکر است را مغز دریافتی می نماید. با یکبار دریافت طیف خاصی از امواج غیرمادی توسط مغز ، سلولهایی که این امواج را دریافت می نمایند فعال شده و نسبت به این طیف حساسیت خود را حفظ می نمایند و در صورتی که این اتفاق تکرار شود دریافت های بهتری صورت گرفته و این موضوع به همین شکل تا دریافت کامل ادامه می یابد برای درک این موضوع مثالی را ذکر می نماییم :
یک صفحه بزرگ مربعی شکل را در نظر بگیرید که بر روی آن یک میلیون لامپ ال ای دی قرار گرفته است و هر لامپ به موج خاصی حساس است که در برخورد به لامپ ها لامپ خاص خود را روشن می نماید. حالا یک طیف وسیعی از امواج را در نظر بگیرید که به لامپ ها تابیده شود چشم ما در ابتدا تنها لامپ هایی را مشاهده می نماید که پرنورتر هستند یعنی دریافت کاملی را برای ما داشته اند. با اندکی دقت می توانیم لامپ هایی را مشاهده نماییم که کم نورتر هستند ولی لامپ هایی که نور بسیار کمی دارند توسط ما مشاهده نمی شوند به خصوص اگر یک لامپ بسیار کم نور در کنار یک لامپ پرنور قرار گیرد ما نمی توانیم متوجه روشنایی لامپ کم نور شویم. این موضوع دقیقا در مورد مغز انسان نیز صادق است یعنی وقتی شما در مورد موضوعی تمرکز می نمایید دریافت ها را در مورد آن موضوع افزایش می دهید و در صورتی که امواج آن در محیط وجود داشته باشد براحتی دریافت کاملی را برای موضوعات بعدی داشته و در مجموع دریافت ما را بالا می برد. به طور مثال شما در مورد چرخ های یک خودرو تمرکز کرده و در مورد آن فکر می نمایید در این زمان مغز شما به دنبال امواجی می گردد که در محیط از آن چرخ ها ساطع شده و از مغز شما عبور می کند(مغز شما به دنبال آن لامپ کم نور در میان لامپ های دیگر می گردد) به محض اینکه مغز امواج را دریافت کرد و این موضوع کامل شد بخشی از مغز که توانسته است این امواج را دتکت کند توسط ذهن در نظر گرفته شده و این موضوع باعث می شود که علاوه بر تقویت مغز در ارتباط با این نوع موج (موج لاستیک اتومبیل) در موارد مشابه بعد از آن راحت تر و سریع تر دریافت ها را انجام دهد و دقیقا این موضوع همان تمرکز است. وقتی ذهن در مورد یک موضوع خاصی فکر می کند در واقع به دریافت امواج آن موضوع می پردازد و در مرحله بالاتر با ادامه این روند یعنی تکرار این دریافت ها بخش هایی که مسئول این دریافت ها می باشند تقویت و مشخص می شوند و این موضوع باعث تقویت کلی ذهن می شود.