ذهن انسان به هر موضوعی که فکر می کند امواج غیر مادی آن موضوع را دریافت می نماید. با دریافت این امواج توسط مغز بخش هایی از مغز که به این امواج حساس بوده اند فعال شده و با ضعیف شدن این امواج در محیط نیز قادر به دریافت این امواج هستند و به مرور با تمرکز بیشتر به آسانی می توانند طیف های وابسته به آن موضوع را نیز تشخیص و دتکت نماییم.
تقویت این بخش از ذهن بسیار اهمیت دارد زیرا با توجه به این که طیف های امواج غیر مادی نیز مانند طیف امواج مادی دارای یک نظم خاصی در توزیع فرکانس ها می باشد دریافت و تشخیص یک پیک خاص در یک موج خاص مستلزم تشخیص طیف مربوطه است و این موضوع سبب تقویت اتوماتیک ذهن در موضوعات دیگری نیز می شود. به عنوان مثال وقتی شما در مورد یک ماشین فکر می کنید مغز برای دریافت امواج از فضا مشغول می شود و در این حال برای دریافت پیک مربوطه که برای ماشین است باید طیف موجی که شامل میلیاردها پیک است را دریافت نماید به این ترتیب ذهن شما قدرت لازم برای دریافت این طیف را که شامل میلیاردها پیک موجی است به دست می آورد. در ادامه با توجه به نوع تفکری که شما در مورد آن موضوع داشته اید مغز قسمت هایی از این موج را تقویت و بقیه را حذف می نماید به عنوان مثال شما به ماشین به عنوان یک ماشین زیرپای خود نگاه کرده و در مورد به دست آوردن آن فکر می کنید و برای این منظور شما می توانید خود را در داخل ماشین تصور نمایید که آنرا می رانید با این تصور مغز انسان از میان طیف دریافتی تمامی عواملی را که منجر به به دست آوردن این ماشین شده است را تقویت و بقیه امواج را حذف می نماید. در صورتی که به این ماشین تنها از روی زیبایی نگاه کرده و با خود هیچ تصوری در مورد به دست آوردن آن نداشته باشید طیف موجی در بقیه موارد تضعیف شده و تنها در مواردی که در مورد آنها فکر شده است تقویت می شود با توجه به این موضوع است که در ادامه مغز انسان می تواند در به دست آوردن این موضوع قوانینی را به ما نشان دهد.