ذهن انسان چیزی را برای خود تصور می نماید که یا وجود خارجی دارد و یا قابل به وجود آمدن است. در این مورد اثتثنایی وجود ندارد زیرا این موضوع به مکانیسم کارکرد ذهن مربوط است. یعنی ذهن تنها می تواند امواجی را که دریافت کرده به تصویر بکشد.
همانطور که در قبل نیز گفتیم امواج غیرمادی نیز مشابه امواج مادی دارای یک طیف وسیع می باشد. این طیف شامل فرکانس های مختلف می باشد که ذهن با استفاده از آنها تصویر را می سازد به حرکت در می آورد.
وقتی ما به موضوعی فکر می نماییم زهن ما امواج مرتبط را دریافت می نمایند و با تداخل طیف های مختلف افکار ما را شکل می دهند. این موضوع نشان می دهد که فکر نه تولید می شود و نه از بین می رود بلکه تنها تبدیل بین اشکال مختلف آن صورت خواهد گرفت.
ذهن انسان تنها مانند یک دستگاه دریافت کننده و تداخل کننده امواج عمل می نماید و تمامی افکار ما یک نمونه بیرونی را به همراه دارد و این موضوع نشان می دهد که هرچیزی که در ذهن ما مرور می شود قابل اتفاق و واقعیت است ولی ممکن است این موضوع ابتدا بعید به نظر برسد. مثلا وقتی ما به یک موضوع بعید و دور از واقعیت فکر می نماییم در حقیقت مغز امواج مختلف را در هم تداخل کرده و تصویر مذکور را می سازد ولی برای ساخت آن در واقعیت ممکن است مکانیسم های طبیعی و کشف شده برای آن نداشته باشیم .
این که یک پدیده در فضای واقعی قابل حصول می باشد یا نه دارای اهمیت نمی باشد بلکه موضوع اصلی این است که ذهن توانسته است با تداخل امواجی که مربوط به همین دنیای واقعی بوده است این کار را انجام داده است. این موضوع تنها با استفاده از مفهوم ریاضی قابل در ک است به عنوان مثال ما در ریاضیات توابع پیچیده ای داریم که در یک فضای خاص می توانیم آن را به صورت توابع دیگری بسط دهیم و این دقیقا کاری است که مغز به آسانی انجام می دهد.
بنابراین آنچه که ذهن می تواند در فضای خود انجام دهد عین واقعیت موجود است که قابلیت بالقوه آن موضوع را به ما نشان می دهد ولی به دلیل نداشتن امکانات لازم فعلا دسترسی به آن مشکل می نماید ولی ممکن است در آینده روابط لازم کشف و امکانی که ذهن آن را به تصویر کشیده است ساخته شود. موضوع مهم این است که ذهن می تواند عناصر موضوعاتت مختلف را در هم تداخل داده و نتیجه مناسب را به دست آورد و اینکه در واقعیت چنین چیزی وجود ندارد فاقد اهمیت است.