یک رشته سیم حامل یک جریان الکتریکی که نوسانات دیجیتالی یا آنالوگ را با خود در پی دارند در اطراف سیم یک میدان مغناطیسی ایجاد می نمایند که این میدان با نوع نوسان و شکل آن مرتبط می باشد به این معنی که شما با دریافت و آنالیز این میدان مغناطیسی اطراف سیم حامل جریان می توانید به نوع سیگنال و ماهیت سیگنال داخل سیم پی ببرید.
مغز انسان نیز با توجه به ابزارهای دریافت اطلاعات محیطی برای خود یک سیگنال داخلی با استفاد از حرکت یک الکترون در یک تونل کوانتمی ایجاد می نماید و با استفاده از نوسان در شدت و سرعت الکترون در حال حرکت در این تونل کوانتمی می تواند برای هر عنصر یا موضوعی یک سیگنال مناسب و متناسب با آن ایجاد نماید که این سیگنال در اطراف خود می تواند یک میدان بسیار ضعیف مغناطیسی ایجاد نماید که این میدان ها با توجه به شدت آن می توانند در برد به خصوص خود قابل انتقال باشند. هر سیگنال می تواند یک میدان ایجاد نماید که این میدان می تواند با استفاده از این تونل کوانتمی می تواند تغییر داده شود و همانطور که می دانیم تغییر میدان الکترو مغناطیسی در اطراف یک سیم می تواند در سیم جریان الکتریکی ایجاد نماید در نتیجه این جریان ها در مغز می توانند طوری تغییر داده شوند تا یک میدان متغییر را ایجاد نموده و در نتیجه بتوانند در محیط اطراف خود جریان دیگری را ایجاد نمایند. با توجه به این موضوع که تغییر یک میدان الکترومغناطیسی می تواند نویز (جریان) ایجاد نماید و این جریان نیز متناسب با تغییر میدان و شدت آن می باشد مغز می تواند با استفاده از یک جریان ایجاد شده در یک سلول با استفاده از قدرت تونل زنی الکترون ها در سلول های مغز که از انرژی مواد غذایی سلول ها تامین می شود به صورت یک آمپلی فایر و تقویت کننده جریان متناسب ایجاد نماید و این عمل می تواند توسط سلول های دیگر نیز تکرار شود.
سلول های مغز در ابتدای تولد انسان شروع به ایجاد تونل های الکترونی می نماید تا بتواند الکترون ها را در آن به حرکت در اورده و با توجه به نوع دریافت ها از حواس انسان سلول های خاصی اقدام به ایجاد این نویزها می نمایند و هر نویز ایجاد شده می تواند یک مفهوم یا یک موضوع مشخص را در خود داشته باشد و در نتیجه با استفاده از سیستم سلول های مغز انسان می تواند برای هر مفهوم مشخصی در سلول های خود نویز های الکتریکی خفیفی را ایجاد نماید. از طرفی هر کدام از این سیگنال ها یا نویزها دارای یک میدان مغناطیسی در اطراف خود می باشند که این میدان ها با توجه به افزایش سیگنال ها در طول عمر بیشتر و بیشتر می شوند و با یکدیگر در تداخل می باشند. این میدان ها می توانند با یکدیگر تداخل نموده و حالت موثری را برای ایجاد نویزها یا سیگنال های جدید بر روی سلول های دیگر ایجاد نمایند و از آنجا که هر سیگنال دارای مفهوم مشخصی می باشد و میدان نیز دارای مفهوم مشخصی است تداخل این میدان ها در یکدیگر می تواند معانی متفاوتی را ایجاد نماید ولی مفهومی باعث ایجاد نویز یا سیگنال جدید می شود که بیشترین انرژی را ردیافت نموده و حداقل انرژی برای ایجاد آن لازم باشد. بنابراین سلول های مغز در طول عمر با توجه به افزایش اطلاعات دریافتی خود می توانند مفاهیم مختلف و جدیدی را به وجود آورند ولی این موضوع علاوه بر اینکه اطلاعات چگونه دریافت شوند به تمرکز بر روی موضوع خاصی نیز وابسته می باشد. تمرکز بر روی یک موضوع خاص در حقیقت افزایش میدان و یا تقویت در دریافت آن میدان را شامل می شود و ترکیب امواج ایجاد شده مجددا این توانایی را دارند که سیگنال ها و میدان های جدیدی ایجاد نمایند.
حال وقتی اطلاعات لازم برای تفکر در ذهن به صورت امواج و میدان های مغناطیسی ایجاد گردید. با استفاده از تداخل امواج مغناطیسی ایجاد شده مفاهیم جدیدی قابل ایجاد است و ذهن با توجه به این موضوع می تواند تمام احتمالات ایجاد یک نوسان جدید را به وجود آورد ولی این نوسان تا زمان تغییر میدان ایجاد نخواهد شد. بدین معنی که وقتی ما تمرکز می نماییم سیگنال ها تغییر کرده و در نتیجه میدان ها تغییر یافته و با توجه به وجود میدان های متعدد و ادقام بسیاری از آنها با توجه به شدت تمرکز در ناحیه مشخص امواج بسیار زیادی می توانند با یکدیگر تداخل نموده و سیگنال های متعددی می تواند ایجاد شود و هر سیگنال حاوی مفاهیم متعددی است که به امواجی که از آنها نشات گرفته است مربوط می شوند ولی ما اغلب قویترین سیگنال را در ابتدا دریافت می نماییم و سیگنال های بعدی در مرحله بعد دریافت می شوند و علت آن این است که وقتی جریان جدید توسط طیف تداخلی مغز ایجاد گردید این سیگنال با استفاده از سلول های مغز تقویت می شود و چنان میدانی ایجاد می نماید که سایر طیف های تداخلی را پوشش می دهد و بنابراین سلول های مغزی می توانند طیف های دیگر را نیز قابل درک نمایند که سیگنال بسیار قوی برای یک موضوع ایجاد نکنند تا طیف های دیگر نیز بتوانند سیگنالهای قابل دریافت ایجاد نمایند و در نتیجه ما بتوانیم از یک تفکر نتایج متعددی را به وجود آوریم . بنابراین لازمه حضور ذهن کامل در همه موارد این است که اجازه دهیم تمامی طیف های تداخلی جریان ایجاد نمایند و با تمرکز کافی همه جریان ها را درک نماییم و در نتیجه از یک تفکر مفاهیم متعددی را در نظر بگیریم. با توجه به این موضوع است که ذهن می تواند تمامی طیف های مختلف را با یکدیگر تداخل نموده و تصوراتی را به وجود آورد که بعید به نطر می رسد کار ذهن در این خصوص درست است زیرا ذهن تمامی طیف های تداخلی را نمایش می دهد و با فضای واقعی کاری ندارد. بنابراین ما می توانیم مسائلی را در ذهن ایجاد نماییم که در واقعیت برای ما مفهومی ندارد ولی این موضوع نشان می دهد که موتور تداخلی ذهن دارای اعتبار و درجه بسیار زیادی است زیرا ذهن تنها طیف هایی را تداخل می دهد که اطلاعات آن از همین محیط واقعی بیرونی دریافت شده و در نتیجه دارای واقعیت است بنابراین حاصل نتیجه تداخل این طیف ها نیز می تواند واقعیت داشته باشد ولی ممکن است هنوز مهندسی ما در جهان واقعیت امکان ایجاد این موضوعات را فراهن نکرده است ولی ذهن با قانون مستقل خود که ایجاد تمام ترکیبات تداخلی به صورت سیگنال های مستقل است می تواند این کار را به خوبی انجام دهد.
سلام دوست عزیز
خوشحال میشم به من هم سر بزنی
لطفا من رو با نام ( امروز نخستین روز اینده توست ) لینک کن و بعد بهم خبر بده تا من هم شما رو لینک کنم...
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود