با توجه به اینکه تصاویر در ذهن با استفاده از تداخل در امواج غیرمادی تشکیل می شود تصاویر اغلب شامل عناصر بیرونی زیادی می باشند. به این ترتیب که یک تصویر ممکن است با استفاده از عناصر بیرونی مختلفی شکیل شده باشد که به نظر بسیاری از آنها برای ما بی معنی است. برای معنی بخشیدن به این عناصر باید تمرکز بر روی تصاویر را افزایش داد و با دقت در محیط اطراف می توان ارتباط عناصر را به دست آورد.
ادامه مطلب ...تصاویر در ذهن انسان با استفاده روش تداخل امواج غیرمادی ایجاد می شود و تاثیر ذرات یا امواج مادی در ذهن در اثر گذاشتن این ذرات بر روی امواج غیرمادی است که نحوه تداخل و تشکیل تصاویر در ذهن است. این تداخل ممکن است تنها با یک طیف کوچکی آغاز شود و همه تصاویر با استفاده از همین طیف بسیار کوچک ساخته شود. یک قضیه در ریاضیات است که می گوید اعداد بین صفر و یک از تعداد اعداد بین صفر تا بینهایت بزرگتر است و ذهن نیز می تواند از یک پیک بسیار کوچک تمام تصاویر لازم برای ذهن را به وجود آورد ولی ذهن می تواند از طیف های بزرگتری استفاده نماید که این موضوع باعث گستردگی بیشتر تصاویر ایجاد شده می شود و این موضوع می تواند از نظر کیفی و کمی بر روی ذهن موثر باشد.
ادامه مطلب ...الکترون‌ها دارای دو فضای مادی و غیرمادی در خارج و داخل لایه پوسته ای خود می باشد. در داخل الکترون به دلیل وجود فضای خالی یک میدان کوانتمی خلاء به وجود می آید و با توجه به اینکه در مرکز دارای یک فضای کوانتمی غیرمادی است ذرات مادی را از خود دور می نماید. همچنین یک فضای مادی در اطراف خود ایجاد می نماید که این موضوع باعث ایجاد یک میدان کوانتمی دو زمانی برای الکترون می شود.
ادامه مطلب ...بدن انسان دارای درصد بالایی از ذرات غیرمادی بدون حجم می باشد که این موضوع باعث افزایش نسبت فضای کوانتمی غیرمادی به فضای کوانتمی مادی می شود و این عامل باعث جذب امواج غیرمادی به سمت بدن انسان به خصوص ذهن می شود و از جهت دیگر باعث دفع ذرات مادی از بدن انسان می گردد. این عامل یک مکانیسم دفاعی نیز به شمار می رود.
ادامه مطلب ...ذهن امواج مختلف را از فضای پیرامونی دریافت می نماید و با توجه به تمرکز ما بر یک موضوع خاص است که بخش های دریافت امواج آن موضوع در ذهن فعال می شود. با تمرکز بر روی سیگنال ها یا نویزهای مختلف و هر یک از بخش های طیف های دریافتی یا طیف های تداخلی و ترکیبی در ذهن آن بخش از ذهن که این امواج را دریافت می نمودند و فرکانس این امواج بیشترین تاثیر را روی آنها می گذاشته است تحریک می شوند.
به این ترتیب تمرکز در حقیقت باز آفرینی فعالیت بخش هایی از ذهن است که دریافت های ناچیزی انجام می دهند. بخش هایی از ذهن وجود دارد که به صورت مدامو دریافت های مربوط به خود را انجام می دهند ولی بخش هایی وجود دارند که به دلیل ضعیف بودن انرژی های امواج دریافتی توسط آنها فعالیت آنها کم بوده و حساسیت لازم را ندارند برای افزایش حساسیت آنها ما باید بر روی موضوعی که این بخش ها آن را دریافت می نمایند متمرکز شویم و با اینکار فعالیت این بخش ها را افزایش می دهیم و وقت های دیگری که ما بر روی این موضوعات تمرکز کافی را نداریم این بخش ها کار خود را به خوبی انجام می دهند و می توانند دریافت هایی را انجام دهند که ما بر روی آنها تمرکزی نداریم و این موضوعی است که می تواند مسیر رسیدن به موضوع مورد تمرکز را هموار نماید. موضوعات مختلف دارای امواج و طیف های مختلفی دارند ولی برخی از موضوعاتی که به صورت عینی با یکدیگر مرتبط هستند و ما از ارتباط آنها آگاه نیستیم می تواند بخش های یکسانی را در ذهن فعال نمایند و این همان موضوعی است که باعث اکتشافات بشری شده است.