فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

ذرات بنیادین خلا و ضد مواد

گرچه نظر اصلی دانشمندان در مورد ضد مواد مشخص نیست اما تعدادی از آنها بر این تاکید دارند که ذرات پاد زیر اتمی مانند پوزیترون می توانند از ضد مواد باشند. بعضی دیگر هم اعتقاد دارند ضد مواد در سیاه چاله ها ایجاد می شوند. اما حقیقت چیست؟

عقیده ی VMR-PCR بر این است که اگر خلا عامل اصلی گرانش و ایجاد کننده ی نیروی دافعه باشد باید از ذراتی غیر مادی تشکیل شده باشد.

برای آسان تر کردن کار ابتدا فرض می کنیم این ذرات دقیقا مخالف مواد هستند.

طبق تعاریف گفته شده در VMR-PCR شتاب گرانشی حاصل از برآیند نیروهای دفع خلا و ماده است که این نشان می دهد دو نیروی دافعه ی ماده و خلا برابر نیستند.

در همین جا متوجه می شویم که قانون سوم نیوتن برای این ذرات آنچنان درست نیست.

زیرا عمل (دافعه ی خلا) را اگر در این فرآیند F = C فرض کنیم دافعه ی ماده F < C خواهد بود که این نشان می دهد عکس العمل در جهت عکس وارد می شود اما دقیقا برابر نیروی وارده نیست...

برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

"ذرات بنیادین خلا و ضد مواد"

گرچه نظر اصلی دانشمندان در مورد ضد مواد مشخص نیست اما تعدادی از آنها بر این تاکید دارند که ذرات پاد زیر اتمی مانند پوزیترون می توانند از ضد مواد باشند. بعضی دیگر هم اعتقاد دارند ضد مواد در سیاه چاله ها ایجاد می شوند. اما حقیقت چیست؟

عقیده ی VMR-PCR بر این است که اگر خلا عامل اصلی گرانش و ایجاد کننده ی نیروی دافعه باشد باید از ذراتی غیر مادی تشکیل شده باشد.

برای آسان تر کردن کار ابتدا فرض می کنیم این ذرات دقیقا مخالف مواد هستند.

طبق تعاریف گفته شده در VMR-PCR شتاب گرانشی حاصل از برآیند نیروهای دفع خلا و ماده است که این نشان می دهد دو نیروی دافعه ی ماده و خلا برابر نیستند.

در همین جا متوجه می شویم که قانون سوم نیوتن برای این ذرات آنچنان درست نیست.

زیرا عمل (دافعه ی خلا) را اگر در این فرآیند F = C فرض کنیم دافعه ی ماده F < C خواهد بود که این نشان می دهد عکس العمل در جهت عکس وارد می شود اما دقیقا برابر نیروی وارده نیست.

بنابراین قانون اول VMR-PCR در مورد ضد مواد: عمل و عکس العمل ضد مواد:

 

1) نیروی عمل ضد ماده همیشه از نیروی عکس العمل ماده بیشتر است.  

 

اما در اینجا یک استثنا بوجود می آید:

می دانیم که جهان در حال انبساط است. پس طبق قوانین گفته شده اجرام از آن نقطه شتاب می گیرند که در آن دفع ماده از خلا بیشتر باشد تا دافعه ای در عکس العمل ایجاد شود.

بنابراین تنها یک مورد استثنا وجود دارد و آن سفید چاله ای در مرکز دنیاست.

با این فرض متوجه می شویم نه کرم چاله ای وجود دارد و نه سفید چاله ای به اندازه ی این همه سیاه چاله!

تنها یک و یک سفید چاله در مرکز عالم وجود دارد زیرا در جای دیگر نمی بینیم اجرام به جز این سو به سوی دیگری منبسط شوند.

این مطلب معمای سفید چاله ی استفان هاوکینگ را حل می کند. سالها بود که این دانشمند می گفت پدیده ای باید در مقابل سیاه چاله وجود داشته باشد و اثباتی ریاضی برای آن داشت. اما با این همه تلاش کسی موفق به دیدن این مورد نشد. از آنجا که هاوکینگ سیاه چاله ها را با کرم چاله ها به سفید چاله ها متصل کرده بود منطقی به نظر می رسید که با رصد سیاه چاله ها در نقطه ای که دیگر کرم چاله ای نبود قسمت دوم نظریه ی هاوکینگ را رد می شد.

اما حال می فهمیم که تنها یک سفید چاله در مرکز عالم وجود دارد و به همین دلیل است که ما عاجز از

رصد این مورد هستیم.

 

اما حال چرا کرم چاله از سیاه چاله ها به مرکز دنیا متصل نباشد؟

 

طبق تعاریف گفته شده اگر جرم در سیاه چاله ساکن نبود چنین گرانشی در اطراف آن ایجاد نمی شد. زیرا گفته بودیم که دافعه ی خلا متناسب با دافعه ی ماده است. (به جز مورد سفید چاله)!

از آنجا که جرم بیشتر متناسب با دافعه ی بیشتر ماده است پس باید جرم در سیاه چاله ساکن باشد.

که البته این رابطه دو طرفه نیست که بگوییم هرچه خلا بیشتر دافعه ی ماده بیشتر زیرا خلا بدون ماده فعال نیست.

حال آیا می توان گفت اگر سیاه چاله ای آنقدر بزرگ شود که بر دافعه ی خلا غلبه کند تبدیل به سفید چاله خواهد شد؟

خیر. اولین دلیل آن است که همچنین موضوعی مشاهده نشده است. دوم اینکه پیش بینی می کنیم یک سیاه چاله در حالت ایده آل که بعید است دافعه ای برابر با خلا داشته باشد و به همین دلیل ثابت بدون هیچ گرانشی در فضا قرار گیرد به این دلیل که هیچ سیاه چاله ای در مرکزیت دفع خلا نیست. آن سفید چاله ای که ما از آن صحبت می کنیم در مرکز دنیا وجود دارد که این خواص برای آن برقرار می شود.

بنابراین خیلی دقیق می توان گفت اگر سیاه چاله به حجم عظیمی از این قابت دست پیدا کنند (تقریبا 50 درصد) گرانش آنها به جای اینکه زیاد شود کاهش خواهد یافت.

 

اما این دیدگاه چگونه نظریه ی جهان تپنده را توجیه می کند؟

 

همانطور که خواندید گفتیم سفید چاله ی مرکزی در حال دفع است.

در قوانین ضد ماده داریم که در هنگام ایجاد گرانش ذرات خلا خود متاثر از این برآیند دفع نیستند و ساکن باقی می مانند. همچنین فرض کردیم که ضد مواد خواص مقابل مواد را داشته باشند. پس مواد سفید چاله باید تاثیر پذیر از این دفع خود نیز از مرکز با سرعتی خاص جدا شوند. (با همان سرعت منقبض شدن دنیا).

بنابراین بعد از مدتی (برابر با طول زمان انبساط جهان) مواد داخل سفید چاله طوری تخلیه می شوند که دیگر قادر به مقاومت در مقابل دافعه ی خلا نخواهند بود. به همین دلیل دوباره بعد از انبساط دنیا شروع به انقباض می کند و سفید چاله ی مرکزی به سیاه چاله تبدیل خواهد شد. 

(ضد ماده از آن جا خود متاثر از دافعه نیست که این دافعه تولیدی ذرات دیگر خلا هست و گفتیم که خلا بدون ماده تاثیری ندارد).

بنابراین قانون دوم ضدماده را بیان می کنیم: تعریف نیرو برای ضد مواد:

 

2) نیرو (از قبیل جاذبه و دافعه) بر ضد مواد تاثیری ندارد.

 

از این موضوع که بگذریم دیدیم که در تعاریف طبق مثال پاکت آبمیوه و جاروبرقی با ایجاد توده ای از مواد در فضا ذرات خلا در اطراف آن چگال تر شده و از آنجاییکه می خواهند به جای خود برگردند به ماده دافعه وارد می کنند.

بنابر این تعریف داریم: کمیت های وجودی ضد مواد:

 

3) ضد مواد حجم اشغال می کنند اما جرم ندارند.

 

طبق همان مثال ها هم دیدیم که در این فرآیند ذرات خلا جابه جا نمی شوند و با حتی با مواد یا با خود ترکیب نمی شوند. تنها از برخورد نیروهای آنها به یکدیگر یک ذره ی پر انرژی با سرعت بیشتر از C ایجاد می شود. این ذرات تجزیه نمی شوند و یا از بین نمی روند.

بر طبق این موضوع و استناد به قانون پایستگی انرژی – ماده قانون چهارم را اینگونه بیان می کنیم: پایستگی ضد مواد:

 

4) ضد مواد نه بوجود می آیند و نه از بین می روند. اما ممکن است عاملی مانند انرژی داشته باشند که به آن تبدیل شوند. (انرژی عامل ماده است. عامل این ذرات باید نوعی مستقل باشند).

 

این قانون نشان می دهد که در هر جهان مقدار مساوی و ثابتی ضد ماده (خلا) و ماده وجود دارد که این مدل استاندارد را نیز توجیه می کند.

قانون پنجم را استوار بر ای مطلب بیان می کنیم: مقدار نیروی ضد مواد:

 

5) نیرویی که خلا به ماده وارد می کند به حجم آن بستگی دارد زیرا آنها جرم ندارند. نیروی وارده از ماده بر خلا نیز به جرم ماده بستگی دارد.

 

نکته: از آنجا که در مواد حجم بیشتر معنی جرم بیشتر را الزاما نمی دهد پس نیروی مواد را تنها به جرم نسبت می دهیم.  

 

6) ضد مواد مفهومی به نام چگالی ندارند. زیرا در هر دنیا تنها این مواد هستند که منبسط و منقبض می شوند و همانطور که گفتیم ذرات خلا ساکن هستند. به همین دلیل چگالی این ذرات تنها در اطراف اجرام تعریف می شوند. جرم بیشتر جسم چگال تر شدن ذرات خلا در اطراف آنرا بیان می کند.

 

نتایج زیادی از این قانون می توان گرفت که چند نمونه از آنها را در غالب قانون های مجزا بیان می کنیم:

 

7) دو ضد ماده بر هم نیرویی وارد نمی کنند زیرا:

الف) تنها در حضور ماده فعال و دارای اثر می گردند.

ب) در پدیده های انبساط  و انقباض نیروی ضد مواد (ذرات خلا) تحت تاثیر این فرآیندها قرار نمی گیرد.

 

8) ضد مواد هیچ گاه عاملی مانند انرژی ندارند و مطلقا پایسته هستند. زیرا تبدیل آنها به عاملی مانند انرژی آنها را مستلزم به حرکت می کند.

 

9) ذره ی ایجاد شده از برخورد دو نیروی دافعه ی خلا و ماده از آنجا که سرعت آن C^2 کاملا انرژی و در واقع مادی می باشد و از ضد ماده نخواهد بود.

 

حال تنها مطالب در مورد ضد مواد مربوط به گسیل امواج و بارهای آنها است.

در مورد طیف و گسیل امواج که قبلا اشارتی کرده بودیم مبنی بر اینکه از آنجا که ضد مواد خواص مقابل مواد را دارند نه طیف خواهند داشت و نه موج گسیل خواهند کرد.

البته فرضی را نیز بیان کردیم که ممکن است طیف سیاه برای ضد مواد باشد و این رنگ سیاه همانند سفید برای ماده از چندین رنگ ضد مادی تشکیل شده باشد.

اما در مورد بار:

اگر توجه کرده باشید مدلی که برای انتشار تاکیون ها مشخص کردیم خیلی شبیه به دفع دو بار هم نام بود.  

اگر هر دو دفع را منشایی از ذرات با بار همنام و تقریبا مساوی بیان کنیم این شباهت بیشتر نیز مشخص می شود. اما تا به جال باری برای خلا مشخص نشده است.

بنابراین قانون آخر را اینگونه بیان می کنیم:

 

10) ضد مواد در فرآیند گرانش باری همنام با بار مواد و تقریبا مساوی از نظر مقدار خواهند داشت.

 

به همین دلیل پیش بینی می کنیم که اولین لایه های خلا بعد از جو دارای بار همنام با آخرین لایه های جو باشد.

 

اما آیا قطب های مغناطیسی تاثیری در این ذرات و خواص آنها دارند؟

 

خیر. با تجزیه ی مطالب گفته شده خود در می یابید که تمام خواص بیان شده از فرآیند گرانش و بررسی آن بدست آمده اند و ارتباطی با مغناطیس ندارند.

 

آنگاه مغناطیس مواد از کجا آمده است؟

 

VMR-PCR عامل عالم را در دو چیز می داند. خلایی که فضا را پر کرده و ماده ای که ذره ی بنیادین عالم است.

همانطور که می دانیم مغناطیس اجرام سماوی بعد از چندین سال رو به کاهش می رود که دلیل آن نا مشخص است.

نظری که VMR-PCR دارد این است که بعد از بیگ بنگ مواد دارای بالاترین قدرت در میدان مغناطیسی خود هستند. با گذشت زمان و ظاهر شدن سناریوی جهان تپنده آنها این قدرت را به آهستگی از دست می دهند و بعد از انقباض در نقطه ی مرکزی عالم عاملی مغناطیس آنها را دوباره شارژ می کند.

بر همین مبنا پیش بینی می کند که مغناطیس از دست رفته عمدتا تا روز انقباض در فضا پخش خواهد بود و بوسیله ی این عمل در نقطه ی مرکزی جمع خواهد شد تا مواد جمع شده را شارژ مغناطیسی کند.

 

عمل این انقباض بستگی به دفع خلا خواهد داشت. به صورت تقریبی خلا در شرایط ایده آل به یک جسم متمرکز 5.98 تنی 1 تقسیم بر 10^24 نیوتن نیرو وارد می کند. برای بدست آوردن نیروی انقباض می توانید جرم دنیا را در این تناسب قرار داده تا مقدار تقریبی آن را بدست آورید.

 

بحث تقریبا در اینجا تمام است. زیرا از آنجاییکه چگالی برای ذرات معنی ای ندارد پس در کل ترمودینامیکی ندارند.

به همین دلیل کار خود را با این 10 ویژگی از ضد مواد (ذرات خلا) به پایان می بریم.

 

اطلاعات اولیه از این تئوری در:

 

http://www.hupaa.com/page.php?id=2709

 

"با تشکر"

علیرضا یعقوبی

2006-11-07

Copyright © (2003 – 2006) VMR – PCR ® theory by Alireza Yaghoubi. All rights reserved!

 

Copyright conditions: 2006-10-21:

1) Publishing this article or a brief of that is only permitted by mentioning the name of author (Alireza Yaghoubi).

2) Any technological usage of this theory is only permitted by asking the author (Alireza Yaghoubi) personally. For more information send your request to dr_ayt@yahoo.com.

3) This theory is not completely proven. Please do not publish this article in applied physics sections.

4) Your comments and suggestions are highly appreciated and respected. Contact us and we will concern. E-mail: dr_ayt@yahoo.com. Thank you!

 

 VMR-PCR

”The dawn of truth”

ذرات غیرمادی و اثرات آن بر زندگی انسان

مکانیک کوانتمی می تواند تفاوت های عملکرد ذرات را در ابعاد میکروسکوپی و ماکروسکوپی تشریح نماید. رفتار ذرات در ابعاد میکروسکوپی بسیار متفاوت از همین رفتار برای ذرات ماکروسکوپی می باشد و این موضوع با استفاده از قوانین مکانیک کوانتم در خصوص انرژی های ناپیوسته و گسستگی های موجود در توزیع انرژی در ابعاد گوناگون به دست می آید اما آیا با کوچکتر شدن ذرات به ابعاد بی نهایت کوچک و غیرقابل تصور این قوانین کارآمد می باشند. در ابعاد بسیار کوچکتر از نانو مکانیک کوانتمی نیز نمی تواند به تشریح حرکت ذرات بپردازد و در این زمینه ما باید دست به ایجاد مکانیک جدیدی بزنیم و تفاوت ها در این ابعاد بسیار شگفت انگیزتر خواهد بود و بخشی از فعالیت فیزیکدان  ها در جهت گسترش مکانیک کوانتم در خصوص همین موارد بوده است و دانشمندان در تلاش هستند با ایجاد نظریات جدید در مکانیک کوانتم همپوشانی لازم را در خصوص  رفتارذرات بی نهایت کوچک را  به وجود آورند و نظریات جدید به دنبال یک راهکار عمومی برای تشریح مکانیسم های طیف وسیعتری از ذرات می باشند.
ذرات در ابعاد بسیار کوچکتر از نانو به ساختارهایی نزدیک می شوند که گسستگی فضا و زمان را به بهترین شکل درک می نمایند و این ساختارها می توانند در کاربرد انرژی و اثرات انرژی بر آنها بسیار متفاوت تر از ذرات بزرگتر از خود نشان دهند. به عنوان مثال ذرات فوتون می توانند انرژی لازم برای حرکت در یک مسیر بینهایت بزرگ را از فضای موجود در اطراف خود دریافت نمایند و با توجه به همگنی نسبی در این گسستگی داری سرعت ثابت در طول این مسیر می شوند . در این حالت اگر ما با استفاده از شرایط محیطی بر روی فوتون ها اثر گذار شویم و سرعت نور را با استفاده از مکانیسم های موجود در محیط کم نماییم مجددا با برداشتن شرایط نور به سرعت قبلی باز می گردد و این موضوع نشان می دهد که فوتون ها انرژی خود را تنها از محیط دریافت می کنند و این موضوع با توجه به توانایی آنها جهت دریافت این انرژی از فضا قابل توضیح می باشد.
از دیگر ویژگی های ذرات بسیار کوچکتر از نانو تعامل آنها با ذرات کوچکتر از خود و نیز ذرات نیمه مادی می باشند و این عکس العمل ها به همین ترتیب تا ذرات نیمه غیرمادی و ذرات غیرمادی ادامه می یابد. نکته قابل توجه در این خصوص اثرپذیری ذرات بزرگتر از ذرات کوچکتر به صورت های گوناگون می باشد در این فضا به دلیل تاثیر فضای مادی بر ذرات بسیار کوچک مسیرهای حرکتی می تواند از طریق ذرات کوچکتر به ذرات بزرگتر القا شود این گونه القا شدن در ابعاد ماکروسکپی نیز می تواند اتفاق بیافتد ولی اثرات آن در ابعاد بسیار کوچکتر بیشتر و اثرات دائمی می باشد به نحوی که حرکت ذرات بزرگتر تنها در مسیرهایی صورت می گیرد که ذرات کوچکتر مشخص می نمایند. این موضوع به صورت متوالی در ذرات بسیار کوچک ادامه می یابد تا اینکه در مواجه با ذرات نیمه مادی این اثرات می توانند با توجه به تغییرات موجود در فضای مادی و غیرمادی به ایجاد نیروهای لازم برای حرکت در ابعاد بزرگتر کمک نمایند. یکی از موضوعات مهم در ارتباط با این ذرات بحث زمان می باشد. گسستگی زمان در لایه های مادی و غیرمادی رخ می دهد زیرا بین گذشت زمان در لایه های مادی و غیرمادی تفاوت بسیار زیادی بوده و این موضوع باعث تعامل ذراتی می شود که در زمان های مختلفی حرکت می نمایند و خود می تواند باعث بروز ویژگی هایی شود که یکی از انها را در بحث تفکر و حافظه در مغز انسان مورد مطالعه قرار دادیم. در بحث حافظه و محاسبات ذهن و نیز تصورات به موارد بیشماری برمی خوریم که تنها با موضوع گسستگی زمان در ابعاد نانو می توان به توضیح آن پرداخت.
تعامل ذرات مادی و غیرمادی تنها می تواند در سطوح بسیار بسیار کوچکتر از نانو صورت گیرد و ذهن انسان در این خصوص می تواند مکانیسم لازم برای این ارتباط را از طریق سلول های خود فراهم نماید و اثرات این انتقالات را به صورت مکانیسم های مادی برای ایجاد درک ما و نیز تصورات و محاسبات ذهنی فراهم می آورد.
یکی از موضوعات مهم در خصوص نحوه حرکت ذرات بنیادی در ارتباط این حرکت ها با حرکت ذرات کوچکتر از آنها می باشد. نحوه تعامل در حرکت ذرات به کوچکی آنها بستگی دارد یعنی هر چه ذرات کوچکتر باشند حرکت آنها استقلال بیشتری نسبت به ذرات دیگر داشته و از محیط اطراف اثرپذیری داشته و نیروی لازم را از تعامل با فضای کوانتمی اطراف خود به دست می آورند و هر چه ذرات بزرگتر باشند تاثیرپذیری آنها از فضا کمتر و حرکت آنها تحت تاثیر نیروی وارد از ذرات دیگر می باشد.
با توجه به همین اصل می توان گفت ذرات ذرات بسیار بنیادی حرکات پیچیده تری را داشته و شناخت آنها نیز مشکل تر می باشد زیرا این ذرات علاوه بر تاثیر از فضای اطراف برای حرکت خود تا حدودی نیز تحت تاثیر ذرات کوچک تر از خود حرکت می نمایند. اما موضوع مهم در برخی از حرکات هوشمندانه در سطوح اتمی می باشد که چگونه این حرکات می توانند به پایداری بیشتر هسته و اتم کمک نمایند. حرکات ذرات کوچکتر بیشتر متاثر از فضا می باشد و در نتیجه بیشتر متاثر از ذرات غیرمادی است و این موضوع سبب می شود که هر چه ذرات کوچکتر باشند خواص فضایی آنها نسبت به خواص مادی انها جرم و حجم بسیار قابل توجه می باشد تا جایی که به بخشی از فضای موجود در اطراف ما تبدیل می شوند و ما به اشتباه آنها را بخشی از فضا در نظر می گیریم در صورتی که خود فضا و ویژگی های ان چیز دیگری است. با این شرایط ذرات بسیار بنیادی تاثیرات خود را بر ذرات بزرگتر از طریق حرکات خود منتقل می نمایند .
این موضوع نشان می دهد که تاثیرات ذرات غیرمادی بر رفتار ذرات مادی بسیار زیاد خواهد بود و یکی از این اثرات نیز بحث درک فضا و زمان می باشد . درک گذر زمان تنها از تاثیرات ذرات غیرمادی بنیادی بر ذرات مادی بنیادی ایجاد خواهد گردید. برای اثبات وجود زمان و درک گذر آن ما به یک ناحیه کاملا مشخص و گسسته در زمان نیاز خواهیم داشت تا بتوانیم به مقایسه این دو زمان با یکدیگر به درک گذر زمان برسیم. به عنوان مثال شما داخل یک وسیله نقلیه نشسته اید زمانی می توانید حرکت این وسیله را احساس نمایید که با نگاه به اشیاء اطراف وسیله دور یا نزدیک شده به انها را احساس نمایید اگر تمام وسایل اطراف شما با حرکت شما به همان سرعت به حرکت دربیایند شما نمی توانید حرکت خود را حس کنید . این موضوع در مورد زمان نیز صادق می باشد شما گذر زمان را تنها زمانی می توانید احساس کنید که عنصری در وجود شما وجود داشته باشد که با زمان کندتر یا تندتر نسبت به زمانی که شما درک می کنید بگذرد و شما با مقایسه با آن به درک سرعت گذشت زمان برسید. در صورتی که این عنصر وجود نداشته باشد احساس سکون به وجود می آید و گذر زمان نیز معنی خود را از دست می دهد.
بنابراین می توان گفت وجود ذرات غیرمادی با توجه به اثرات موجود در آنها در فضا و زمان انکار ناپذیر است و بدون بررسی عملکرد آنها نمی توان به بسیاری از سوالات موجود پاسخ گفت.