فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

بیوفیدبک چیست؟

بیوفیدبک، علم اندازه گیری و نشان دادن کارکردهای کالبد ناخود آگاه و سپس انتقال آنها به خودآگاهی از طریق صدا، نور و رنگ یا دیگر شیوه های نمایش است. بیوفیدبک، با رفتار روانشناختی در ارتباط است ( اتصال ذهن- بدن). عموماً یک نماد بیوالکتریک تقویت می شود و اطلاعات تغییرات به شخص به شکلی که قابل دید باشد، نمایش داده می شود، تا ازاین طریق شخص بیاموزد که همه چیز را کنترل کند.


بیوفیدبک، حقیقتاً هزاران سال است که در حیطه های متفاوت، با نام های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.


یکی از ساده ترین و پایه ای ترین شیوه های استفاده از بیوفیدبک، مشاهده ی تنفس است. اگر ما هیجان زده، عصبی یا مضطرب شویم، نفس های ما سطحی و تندتر از زمانی است که ما آرام و متعادل هستیم. بنابراین، الگوهای تنفسی ما، می تواند اطلاعات مفیدی در مورد حالات درونی ما بدهد.


شیوه های متفاوت دیگر قرنهاست که مورد استفاده قرار گرفته است، تا بازخورد و نیرویی برای جسم افراد مهیا سازد و نیز احساس عمیق آرامش، رهایی و رضایت درونی را حصول نماید. متخصصان درمانهای طبیعی و پزشکان، قادرند از نبض به عنوان یک شیوه ی بیوفیدبک، برای دریافت شرایط خاص ارگان ها در بدن استفاده نمایند. در فرهنگ غرب، آیورودا برای تشخیص نبض به عنوان بخشی از مراحل کار مورد استفاده قرار می گیرد.


اندیشه ی بیوفیدبک، از دیدگاه علمی یا پزشکی نیاز به توضیح بیشتر دارد. بیوفیدبک کلینیکی کارکردهای عمومی بدن را مشاهده نمی کند، بلکه عمدتاً به پردازش ها یا کارکردهای فیزیولوژیکی که به سادگی توسط حواس بشر قابل دریافت نیستند، می پردازد.


اندازه گیری دمای بدن، مثال خوبی برای سیستم بیوفیدبک است. ما حواس یا ارگانی نداریم که فوراً دمای بدنمان را به ما گزارش دهد. اما اگر یک حس گر دماسنج به بدنمان وصل کنیم، می توانیم از درجه ی آن آگاه شویم و بدین ترتیب در صورت تمایل آن را تغییر دهیم.


بیوفیدبک، اطلاعات اندازه گیری شده را تشخیص داده، تفسیر       می نماید و همچنین عملکردها و الگوهای بدنی را تحت تأثیر قرار داده، آن را تغییر می دهد.


یک دماسنج بیوفیدبک دیجیتالی، حس گری است که به یکی از انگشتان وصل می شود، سپس دمای اندازه گیری شده به عدد تبدیل و به صورت دیجیتالی نمایش داده می شود.


اطلاعات بیولوژیک ابتدا اندازه گیری می شود و سپس به شخص بازخورد می گردد. وقتی شخص از طریق حواس متفاوت اطلاعات را دریافت کرد، می تواند آگاهانه آن را تغییر دهد.


دیگر سیستم شناخته شده ی بیوفیدبک، سیستمی است که امواج مغزی را اندازه گیری می کند. یک الکترود یا چندین الکترود به پیشانی وصل می شود، جایی که الکتریسیته مغز اندازه گیری می شود، سپس فعالیت امواج مغزی در یک صفحه ی کاتد نمایش داده می شود.


طبیعتاً شیوه های قابل فهم دیگری از بیوفیدبک ها وجود دارد. نکته ی اصلی این است که در دنیا کاربردهای متعددی از بیوفیدبک وجود دارد. بیوفیدبک به شما ویژگی هایی از خودتان را نشان می دهد و معرفی می کند که شما از آن آگاه نیستید. بیوفیدبک ابزاری است که به شما کمک می کند تا بخش های تاریک ناخود آگاهتان را بفهمید و آنها را به قسمت روشن خود آگاهتان بیاورید.


منبع:http://drbarazandeh.blogfa.com/

تجسم و مشاهده

تجسم در ذهن و با استفاده از ذرات روح صورت می گیرد و مشاهده با استفاده از سیستم چشم و اعصاب مرکزی صورت می گیرد. در موضوع تجسم شما می توانید عمق و ویژگی های تصویری را  تغییر دهید ولی در مشاهده تنها می توانید آنچه را که اتفاق افتاده است ببینید . در حالی که در تجسم هر چیزی چه واقعی و چه غیرواقعی (از نظر ما) قابل تصور است. شما به هر چیزی که تصور نمایید در واقع روح شما در حال مشاهده آن است و از آنجا که دو مکانیسم مشاهده و تجسم در کنار یکدیگر عمل نموده و برای ما قابل تفکیک نمی باشند اغلب تصورات را در مرحله مجازی قرار داده و برخی از آنها را غیرواقعی عنوان می نماییم. به عنوان مثال وقتی یک اسب را مشاده می نماییم تصویر اسب در ذهن تشکیل می شود و وقتی جای گوش ها و چشم اسب را در ذهن خود جابجا می نماییم تجسمی را به وجود می آوریم که با توجه به نوع مشاده ما غیرواقعی به نظر می رسد. ولی این موضوع در یک فضای مادی غیرواقعی است زیرا با دریافت های مادی مورد ارزیابی قرار می گیرد ولی در یک محیط غیرمادی دارای فضای واقعی بوده و می تواند برای خود تعابیری واقعی را به دنبال داشته باشد. این موضوع یکی از دلایل وجود بخش غیرمادی در پدیده تجسم می باشد زیرا مشاده تنها به مفاهیمی مرتبط است که از بیرون دریافت شده و تابع فضای مادی باشد در صورتی که تجسم تابعی از فضای غیرمادی است و می تواند گستره بسیار وسیعتری را در برگیرد. با اینحال تفاوت های تجسم و مشاهده در مکانیزم تشکیل آن نیز می باشد. تجسم یک امر ظریفتر و در سطح بسیار کوچکتری صورت می گیرد. به این ترتیب که مشاده توسط سلول های عصبی و در سطح اتمی و مولکولی صورت می گیرد ولی تجسم در سطح بسیار کوچکتر از اتم و در سطح زیراتمی صورت می گیرد و دلیل آن هم ارزی ذرات مادی و غبرمادی در یک فضای بسیار کوچک می باشد. در ابعاد بسیار کوچک امکان تعامل و تحت تاثیر قرار گرفتن ذرات مادی و غیرمادی وجود دارد که دلایل آن در یک مبحث کوانتمی قابل ذکر است. بعد از این بحث امکان توضیح ایجاد پدیده های ذهن و بررسی آن از دیدگاه کوانتمی ایجاد می شود.

ذهن و روح چگونه به دریافت و انتقال انرژی کمک می کنند؟

بدن انسان شامل ذرات مادی و غیرمادی بسیاری می باشد که در تعامل با یکدیگر می باشد و مکانیسم ذهن یکی از این تعاملات را به خوبی نشان داده است. روح انسان از ذرات غیرمادی بدون حجم تشکیل شده است که در تعامل با ذرات غیرمادی دارای حجم و ذرات مادی می باشد. ذرات غیرمادی می توانند در بدن انسان افزایش و یا کاهش پیدا کرده و بدین طریق میزان انرژی امواج غیرمادی را در بدن بالا برده و یا پایین بیاورند. سالم بودن اعضای بدن انسان و درست کار کردن آنها بستگی زیادی به این انرژی دارد. از طرفی ورود و خروج این انرژی ها علاوه بر عوامل محیطی در بیرون از بدن انسان به عوامل داخلی در ذهن و روح انسان نیز بستگی دارد. به عنوان مثال وقتی فردی با توجه به یک مسئله خاص از آن انرژی دریافت می نماید ممکن است این انرژی در قسمتی از بدن تعاملات مطلوب یا نامطلوب ایجاد نماید. از طرفی با توجه به وجود این انرژی ها در محیط ممکن است این انرژی از طریق محیط و در شرایط خاصی وارد بدن انسان شوند. این انرژی وارد شده ممکن است یک تعامل مطلوب را با ذرات مادی بدن انسان داشته باشد و یا ممکن است ذرات مادی را با تداخل مخرب دچار برهم ریختگی و آشفتگی نماید...

ادامه مطلب ...