ذهن به عنوان یک ابزار جستجوگر

همانطور که در مباحث قبل گفتیم امواج مادی و غیرمادی از مواد به طور مداوم ساطع می‌شود و ذهن ما برای تشخیص و دریافت این امواج مراحل مختلفی را بکار می‌گیرد. اعصاب محیطی انسان مانند چشم امواج مادی را دریافت و اطلاعات و سیگنالها را برای آنالیز به مغز ارسال می‌نماید و مغز امواج غیرمادی را خود به طور مستقیم باید تشخیص داده و آن را دربیافت نماید.

ذهن انسان این توانایی را دارد که امواج غیرمادی را دریافت و از آن در درک خود از محیط یاری دهد. نکته مهم اینجاست که در صورتی که امواج مادی و غیرمادی به طور همزمان توسط مغز دریافت نشوند ذهن انسان دریافت کاملی از محیط نداشته و نمی تواند در درک محیط خود موفق باشد. به جرات می توان گفت که توانایی دریافت امواج غیرمادی اجسام به وسیله مغز انسان از توانایی دریافت امواج مادی و آنالیز آنها مهمتر و اساسی تر می‌باشد. به عنوان مثال افراد نابینا نمی‌توانند محیط اطراف خود را ببینند ولی با تصویری که در دهن خود با کمک امواج غیر مادی می سازند می توانند محیط اطراف را درک نمایند. این تصویر ذهنی تنها توسط امواج غیرمادی ایجاد می‌شود و در واقع تصویری است که از مواد به فرد می رسد این تصویر کامل بوده و در صورت درک و دریافت کامل آن توسط ذهن کاملا حقیقی و به واقعیت بسیار نزدیکتر از آن چیزی است که چشم می بیند.

باید توجه داشت که هر دو این امواج با هم سیستم حافظه را تشکیل می دهند و دریافت های محیطی است که حافظه را شکل می دهد.