فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

روح چگونه با سیستم عصبی انسان هماهنگ می شود؟

برای حرکت یک ذره لازم است که تغییری در فضای کوانتمی اطراف آن ذره صورت گیرد و این تغییر باعث تغییر در نسبت های فضای کوانتمی مادی به خلاء (فضای غیرمادی) شده و در نتیجه موجب حرکت ذرات می شود. این ذرات چه مادی باشند و چه غیرمادی می توانند در یک میدان متغییر کوانتمی به حرکت درآیند. نمونه واضح این نوع حرکت را می توان در حرکت الکترون ها در داخل سیم دید. تغییر میدان الکترومغناطیسی در اطراف یک سیم رسانا می تواند جریان الکتریکی در داخل سیم به وجود آورد. این تغییر میدان در حقیقت تغییر فضای کوانتمی در اطراف الکترون های داخل سیم می باشد و در نتیجه الکترون ها را در داخل سیم به حرکت در می آورد. مشابهه همین فرآیند را می توان در تابش نور مریی نیز مشاهده نمود. وقتی از یک رشته سیم جریانی از الکترون ها عبور  داده می شود و این فضا در ناحیه کمی محصور می شود سیم در آن ناحیه تغییر میدان داده و باعث فرار ذرات فوتون از آن ناحیه می شود. در فرآیند اول نیز در حقیقت ذراتی که باعث ایجاد میدان الکترومغناطیس در اطراف سیم شده بودند ذرات فوتونی بودند که با نزدیک شدن به فضای اطراف الکترون ها فضای کوانتمی اطراف آنها را تغییر داده و به این طریق باعث حرکت آنها می شوند. حال این سوال مطرح می شود که چگونه می توان فضای کوانتمی را در یک ناحیه تغییر داد؟ جواب این سوال ساده است حضور ماده و حرکت ماده در ناحیه ای از فضا می تواند در آن ناحیه تغییر فضا ایجاد نماید و باعث افزایش فضای مادی شود. به این ترتیب در فضایی که نور تابیده می شود تغییر نسبت فضای کوانتمی به سمت افزایش فضای مادی حاصل می شود. و به همین ترتیب نزدیک شدن هر ذره مادی به سمت یک ناحیه مشخص در آن ناحیه فضای مادی را افزایش می دهد و در نتیجه باعث تغییر در فضای مادی می شود. به این ترتیب با دور و نزدیک کردن هر  ذره مادی در یک محیط مشخص می توان تغییراتی را در فضای آن ناحیه ایجاد نمود و موجب حرکت ذرات مختلف در آن ناحیه را فراهم نمود. به عنوان مثال نزدیک و دور کردن فوتون های الکترومغناطیس به یک سیم رسانا می تواند جریان الکتریکی ایجاد نماید و به همین ترتیب می توان یک جریان از ذرات مادی دیگر و یا ذرات غیرمادی ایجاد نمود. وقتی در یک سیم جریان مادی در یک جهت به حرکت در می آید در جهت مخالف نیز یک جریان غیرمادی به حرکت در خواهد آمد. به این ترتیب که ذرات مادی در اثر تغییر میدان به یک سمت هل داده می شوند و ذرات غیرمادی نیز به سمت مخالف کشیده می شوند. علت اینکه الکترونها تنها با تغییر میدان به حرکت در می آیند در این است که الکترونها وقتی در یک میدان متغییر قرار داده می شوند به سمتی به حرکت در می آیند که دارای فضای مادی بیشتری است و از آنجا که شدت تابش فوتون ها در اطراف آنها متفاوت است و در نقاطی از فضا شدت تابش بیشتر است بنابراین فضا در آن ناحیه دارای دارای فضای کوانتمی مادی بیشتری است و در نتیجه نزدیک و دور کردن منبع تولید این نوع فوتون ها(آهنربا) باعث پرش الکترون ها به سمت فضای کوانتمی مادی می شود و دور و نزدیک کردن میدان متغییر در اطراف سیم مانند یک پدال دوچرخه باعث به جلو راندن الکترون ها در آن میدان می شود. از همین رو با توجه به این موضوع ذرات غیرمادی در داخل محیط نیز از محیط مادی تر به سمت محیط غیرمادی تر حرکت کرده و یک حرکت در خلاف جهت ایجاد می نمایند. این موضوع در یک رشته سیم اهمیت چندانی ندارد ولی در سلول های عصبی دارای اهمیت زیادی می باشد زیرا در سیستم عصبی انسان دو نوع از حرکت وجود دارد یک حرکت مربوط به جریان الکتریکی است که پیام های مختلف را به صورت سیگنال منتقل می نماید و دیگری حرکت بالعکس ذرات غیرمادی در همین ساختار می باشد. هر سیگنالی که در سیستم عصبی ما به حرکت در می آید یک جریان غیرمادی را نیز به صورت برعکس ایجاد می نماید که این جریان سیستم عصبی بسیار مهم می باشد و بسیاری از فرآیندهایی که خارج از توضیح حرکات مادی است را می توان با ان توضیح داد.

این موضوع نشان می دهد که در یک سیستم دارای روح مانند بدن انسان علاوه بر ارتباط مغز با عضلات در ایفای نقش های حیاتی عضلات نیز می توانند با مغز در ارتباط باشند زیرا وقتی یک سیگنال عصبی از مغز به سمت یک عضله تولید می شود یک سیگنال عصبی غیرمادی نیز در جهت عکس به حرکت در می آید و به سمت مغز فرستاده می شود و این موضوع نشان می دهد که این مغز نیست که به تنهایی عضلات و اعضا را اداره می کند بلکه اعضای بدن نیز می توانند به صورت مستقل مغز را اداره نمایند. این موضوع در برخی از موارد حیاتی می باشد مانند مواقعی که بدن خود عکس العمل مغز را سنجیده و باعث کنترل های غیرارادی در ما می شود. در بسیاری از بیماران مغزی با اینکه مغز از کار افتاده است ولی سایر اعضای بدن در حال کار می باشد که این موضوع نشان می دهد که علاوه بر سیگنال هایی که مغز برای کنترل اعضاء ارسال می نماید  سیگنال های دیگری نیز وجود دارد که در حالتی که مرگ مغز پیش می آید در حال کنترل مغز می باشند. این سیگنال ها به طور برعکس از عضلات به مغز فرستاده می شوند و با کنترل مغز دستورات لازم را از آن گرفته و در نتیجه اجازه می دهند بدن همچنان فعال باقی بماند. این موضوع باعث می شود که تلاش اعضای دیگر در مواردی باعث احیای مغز و ایجاد سیگنال از مغز به عضلات شود و بیمار بعد از مرگ مغزی مجددا به زندگی باز گردد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد