فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

تهیه نقشه کامل مغز انسان، یک قدم به جلو!

دانش  - محققان تلاش می‌کنند با کشف آنچه که در مغز مگس میوه می‌گذرد و تهیه نقشه مسیرهای عصبی مغز این حشره، راهی به شناخت بهتر مغز انسان و در نهایت ترسیم نقشه دقیق و نورون به نورون این ارگان باز کنند.

محبوبه عمیدی: تا به حال فکر کرده‌اید در مغز یک مگس میوه چه می‌گذرد؟ تعاملات عصبی بسیار‌بیشتر از آن هستند که انتظارش را داشته باشید. آنقدر که تهیه نقشه مغزی یک مگس میوه حداقل چند سال زمان ببرد.

به گزارش پاپ‌ساینس، محققان تلاش می‌کنند با کشف آنچه که در مغز این حشره کوچک می‌گذرد، راهی به شناخت بهتر مغز انسان و عملکرد آن باز کنند.

مغز انسان بسیار‌پیچیده است، این اندام با بیش از میلیارد‌ها سلول عصبی، پیچیده‌تر از آنست که شناخت آن بدون در دست داشتن نقشه‌ای دقیق و با در نظر داشتن تمامی جزییات میسر باشد. به همین دلیل محققان بررسی دقیق عملکرد مغز مگس میوه و طراحی نقشه انتقال عصبی در آنرا، نورون به نورون آغاز کرده‌اند. آنها امیدوارند تهیه این نقشه بتواند به درک بهتر ارتباط نورون‌ها در مغز انسان کمک کند.

مغز مگس میوه
توضیح عکس: در این تصویر که متعلق به مغز یک مگس میوه است، خطوط رنگی مسیرهای عصبی مربوط به گروه‌های نورونی متفاوت را نشان می‌دهند که با یکدیگر در کنش و واکنش متقابل هستند.

این تحقیق که با استفاده از نرم‌افزاری رایانه‌ای انجام خواهد شد، برای نقشه‌برداری از مغز مگس میوه از تأثیر نور لیزر بر گروه‌های متعددی از نورون‌ها و یک سیستم تصویربرداری کمک خواهد گرفت و در نهایت اطلاعات به نرم‌افزار نقشه‌بردار منتقل خواهند شد تا تصویر به تصویر، تفاوت رفتار و عمل متقابل جمعیت‌های نورونی گوناگون را با جزییات مشخص کند. پیچیدگی کار و نتایج حاصل از آن گر چه در مراحل ابتدایی هم مایه شگفتی محققان شده است اما تا رسیدن به نقشه نهایی زمان زیادی باقی‌مانده است. 

نتایج نشان می‌دهند از مغز یک مگس میوه به مغز یک مگس میوه دیگر، مسیرهای عصبی کم و بیش متفاوتند، اما تفاوت در میان تک‌تک سلول‌های عصبی به مراتب بیشتر است و در اغلب اوقات با نمونه‌های کاملا متفاوتی مواجه هستیم که هر یک وظایف تعریف‌شده و کاملا مجزایی را به عهده دارند.

اگر در نهایت امکان تهیه این نقشه دقیق وجود داشته باشد، محققان به چند سال زمان برای اجرایی‌کردن آن نیاز خواهند داشت. با این حال اضافه‌ شدن هر تصویر تازه در روند تحقیق، محققان را به شناخت بهتر مسیرهای عصبی و عمل متقابل نورون‌ها در جانداران امیدوار می‌کند.

شناخت شیوه عمل متقابل جمعیت‌های نورونی-نه سلول‌های عصبی منفرد- می‌تواند به جهش بزرگی در تحقیقات سلامت ذهنی و درمان منجر شود. نتایج این تحقیق در بدبینانه‌ترین حالت هم قابل توجه است، این تحقیق می‌تواند اطلاعات پایه را برای علم عصب‌شناسی در جهت شناخت نقشه ساختمانی کامل مغز انسان در آینده‌ای که چندان دور به نظر نمی‌رسد، از پیش آماده کند.


منبع :http://www.khabaronline.ir/news-55155.aspx

مدیتیشن

سیستم اعصاب مرکزی دارای رشته های بسیار نازکی است که این رشته ها در هم تنیده و تا ابعاد مولکولی و اتمی ادامه پیدا می کند. شما در این خصوص می توانید رشته های بسیار نازکی را در نظر بگیرد که ضخامت یک اتم را داشته باشند . این رشته ها در کنار یکدیگر چنان تنیده شده اند که جریان عبوری از یک رشته می تواند در جهت مخالف در رشته های کناری بر اساس قانون فارادی جریان ضعیفی را ایجاد نماید به این ترتیب وقتی جریان قوی در یکی از این رشته ها ایجاد شود در امتداد این رشته و در میلیون ها رشته همجوار رشته جریان اصلی جریان های ضعیفی ایجاد می شود که این جریان ها هر چه از جریان اصلی دور می شوند ضعیفتر می شوند. همچنین خود این جریانات می  توانند بر روی روی جریان اصلی تاثیرگذار باشند و این تاثیرگذاری می تواند از طریق فعل و انفعالات شیمیایی درون سلول های عصبی تشدید شود. 

این سیستم باعث شده است که اعصاب مرکزی انسان با استفاده از تداخل امواج درونی و نیز تاثیر امواج القایی رشته ها بر روی یکدیگر شدت و نوع افکار را در دست خود می گیرند. تداخل باعث ایجاد افکار جدید و تصورات جدید می شود و یک تداخل سازنده بر روی یکی از رشته ها می تواند باعث تقویت آن شده و یک تداخل مخرب می تواند باعث ضعیف شدن جریان در یک رشته و در نتیجه ضعیف شدن آن تفکر شود.

با توجه به موارد گفته شده این نتیجه حاصل می شود که ایجاد یک نویز کوچک الکتریکی در سلول های عصبی باعث ایجاد شدن یک آبشار الکتریکی ضعیف بر روی رشته های دیگر می شود که این خود باعث ایجاد ایجاد افکار جدید با استفاده از این آبشار می شود و تداخلات صورت گرفته از این آبشار نیز هم می تواند بر روی ذهن تاثیرگذار باشد و هم می تواند تفکرات جدیدی را به وجود آورد. هر چه جریان اولیه قویتر باشد آبشار تداخلی بر روی رشته های بیشتری سوار می شود و تداخلات افزایش می یابد و از طرفی هر چه جریان اولیه ضعیف تر باشد ابشار کوتاه تری به وجود می آید و تعداد رشته های کمتری درگیر ایجاد آبشار می شوند. به همین دلیل تفکراتی که جریان کوچکتری را ایجاد می نمایند تمرکز بهتری را بر روی افراد ایجاد می نمایند و در نتیجه تداخلات کمتر و ضعیفتر شده و در نتیجه ذهن بهتر می تواند به ترتیب و نظم داده ها پرداخته و انرژی کمتری را به کار می برد و احساس ها قوی تر و بهتر قابل تمایز خواهد بود به عنوان مثال احساس خوبی و خوشی از احساس ناراحتی بهتر قابل تشخیص خواهد بود و در نتیجه در این حالت تفکرات خلوص بیشتری داشته و توسط ذهن و روان آدمی بهتر قابل درک خواهد بود. در این لحظه بدی ها و ناخوشی ها بسیار بهتر قابل فهم بوده و خوبی ها و خوشی ها نیز به صورت خالص قابل درک است و در نتیجه شما با تفکر بر روی موضوعات مورد علاقه آنها را بهتر درک خواهید نمود و لذت تفکر را با اعماق وجود درک می نمایید.

با توجه به این موارد در مدیتیشن سعی بر آن است که ابتدا با خالی کردن ذهن تمامی آبشارها را خاموش نموده و سپس با ظهور تفکرات جدید و مورد علاقه فرد در آبشارهای بسیار ضعیف اقدام به درک خالص از خوشی ها به عمل آید و به این طریق ذهن مورد پالایش عمیق قرار گیرد و افکار مزاحم در خصوص درک این معانی از بین برود حال اگر این اتفاق به صورت درستی انجام نشود مشکلاتی را برای سیستم اعصاب مرکزی به وجود یم آورد و دستگاه هایی که در ارتباط با سیستم اعصاب مرکزی قرار دارند نیز می توانند مورد تاثیر قرار گیرند مانند حواس دریافت کننده محیطی انسان مانند چشم و گوش و ...

ایجاد یک نویز قوی در مدیتیشن کار را خراب می کند زیرا بلافاصله آبشار عظیمی در ذهن به وجود می آید که در ذهن خالی شده ما تقابلی را در مقابل خود نمی بیند و می تواند تمام ذهن را در نوردد و در نتیجه منجر به ایجاد یک قالب تداخلی جدید شود و در بخشی از ذهن فرآیندهای کنترلی را با مشکل مواجه نماید. در این حالت است که ما در تفکرات خود نباید برای ایجاد یک سیگنال الکتریکی قوی تلاش نماییم بلکه باید تفکرات در عین حال که خالص  و مناسب هستند عادی و کم حجم و می مورد در نظر گرفته شوند عادی جلوه دادن موضوعات بسیار مهم است زیرا توجه بیش از حد به هر نوع تفکری می تواند آبشار عظیمی به را بیاندازد و این موضوع نمی تواند اهداف مورد نظر ما را برآورده نماید.

بنابراین دو مورد اساسی را در این زمینه باید مد نظر داشت :

1- افکار به آهستگی و ملایمت هر چه بیشتر وارد ذهن شوند

2- تمرکز بر روی افکار خالص و مجرد باشد و از کاربرد افکار مختلط و نامفهوم خود داری شود

در ایم زمینه لازم به توضیح است مه در مطالعه نیز همین موضوع به ما کمک می کند زیرا مطالبی که به آرامی و با حوصله وارد ذهن می شوند ماندگاری بیشتری دارد و مطالبی که با سرعت وارد ذهن می شوند هر چند که در حالت اولیه ذهن به سرعت آنها را مورد توجه قرار می دهد ولی به همان سرعت نیز از ذهن خارج و تاثیر آن در یک آبشار قوی و طولانی ناپدید می شود.  ولی در مورد افکاری که به ارامی در ذهن می نشینند آبشار بسیار ضعیفی ایجاد می شود که با توجه به محدود بودن ناحیه گستردگی آن سلول های عصبی انرژی لازم برای بقای این آبشار کوچک را به راحتی تامین نموده و در نتیجه این تفکرات علاوه بر تاثیرات عمیق تر زمان ماندگاری طولانی تری را در ذهن انسان تجربه می نمایند. کمک سلول های عصبی در پایداری تفکرات بسیار مهم است و تفکراتی که بتوانند کمک سلول هیا عصبی را در این خصوص به دست آورند می توانند برای  بدن مفید واقع شوند.


روشی برای پاک کردن حافظه

دانشمندان موفق به کشف مکانیسم جدیدی در مغز شده‌اند که می‌تواند خاطرات را از ذهن پاک کند.
 
محققان امیدوارند؛ با کشف این مکانیسم بتوانند از طریق الگوبرداری از روی آن روشها یا داروهای جدیدی را برای همین کاربرد تولید و ابداع نمایند.
دانشمندان پیشنهاد می‌کنند که این یافته می‌تواند منجر به تولید داروهای پاک کننده حافظه شود که به فرد کمک کند موضوعات و خاطرات خاصی را فراموش نماید.
محققان از مدتها پیش درباره علت یا علل اینکه انسانها چطور چیزی را فراموش می‌کنند و مکانیسم فراموشی تردید داشته‌اند و به دنبال پاسخ این سوال بوده‌اند که مثلا چرا خاطرات جدید و کوتاه مدت از ذهن محو می‌شوند. بر اساس یک فرضیه، این قبیل خاطرات خیلی ساده با ثبات و پایدار نیستند و به مرور زمان ناپدید می‌شوند.
فرضیه دیگری نیز می‌گوید؛ در واقع سایر خاطرات جدیدی که وارد مغز می‌شوند باعث می‌گردند که اطلاعات جدید جای اطلاعات قدیمی را بگیرند. هر دو این دیدگاه‌ها نشان می‌دهند که فراموش کردن یک مکانیسم منفعل است اما بر اساس تحقیق جدید به نظر می‌رسد که هرگز اینگونه نیست و در واقع این یک سیستم فعال است که حافظه را پاک می‌کند. این سیستم کاملا مستقل از مکانیسم‌هایی است که حافظه را شکل می‌دهند.
یی زونگ یک متخصص نوروژنتیک در دانشگاه ستینگوآ در پکن و آزمایشگاه کلداسپرینگ هاربور در نیویورک این پژوهش جدید را انجام داده‌ است. زونگ و دستیارانش با آموزش به مگس‌های میوه با دو رایحه مختلف به این کشف دست یافته‌اند. محققان در آزمایش روی این حشره متوجه نقش یک پروتئین کوچک موسوم به Rac شده‌اند که در مختل شدن یا فراموش کردن اطلاعات گذشته و قبلی نقش دارد.
محققان دریافتند که وقتی مقدار این مولکول به طور مصنوعی در نورونها یا همان سلولهای عصبی مگس‌ها افزایش پیدا کند خاطرات جدید سریعتر پاک شده و محو می‌شوند. زونگ در این باره تصریح کرد: ‌دانشمندان تاکنون عمیقا درک نکرده بودند که چه مولکولهایی در شکل گیری خاطرات نقش دارند اما با مطالعه روی فاکتورهایی که با این مکانیسم جدید پاک شده یا تغییر می‌کنند ما توانستیم اساس ماده‌ای حافظه را شناسایی کنیم.
زونگ افزود: اکنون ما در جریان انجام آزمایشاتی هستیم تا دریابیم که آیا این مکانیسم در مورد حافظه بلند مدت نیز می‌تواند کارآیی داشته باشد؟
بنابراین Rac یا مولکولهای مرتبط با آن می‌توانند بعنوان اهدافی برای تولید داروهایی که حافظه را پاک می‌کنند کارآیی داشته باشند. مهمتر اینکه از این داروها می‌توان برای زدودن و پاک کردن خاطرات بد و یادآور مصیبت‌ها و اتفاقات ناخوشایند که بسیاری منشا ابتلا به بیماریهای جسمی و بویژه روانی هستند، استفاده کرد.
جزئیات این تحقیق در مجله «سلول» منتشر شد ه است.
 
منبع : isna.ir

تفکر چگونه رخ می دهد؟

یک رشته سیم حامل یک جریان الکتریکی که نوسانات دیجیتالی یا آنالوگ را با خود در پی دارند در اطراف سیم یک میدان مغناطیسی ایجاد می نمایند که این میدان با نوع نوسان و شکل آن مرتبط می باشد به این معنی که شما با دریافت و آنالیز این میدان مغناطیسی اطراف سیم حامل جریان می توانید به نوع سیگنال و ماهیت سیگنال داخل سیم پی ببرید.

مغز انسان نیز با توجه به ابزارهای دریافت اطلاعات محیطی برای خود یک سیگنال داخلی با استفاد از حرکت یک الکترون در یک تونل کوانتمی ایجاد می نماید و با استفاده از نوسان در شدت و سرعت الکترون در حال حرکت در این تونل کوانتمی می تواند برای هر عنصر یا موضوعی یک سیگنال مناسب و متناسب با آن ایجاد نماید که این سیگنال در اطراف خود می تواند یک میدان بسیار ضعیف مغناطیسی ایجاد نماید که این میدان ها با توجه به شدت آن می توانند در برد به خصوص خود قابل انتقال باشند. هر سیگنال می تواند یک میدان ایجاد نماید که این میدان می تواند با استفاده از این تونل کوانتمی می تواند تغییر داده شود و همانطور که می دانیم تغییر میدان الکترو مغناطیسی در اطراف یک سیم می تواند در سیم جریان الکتریکی ایجاد نماید در نتیجه این جریان ها در مغز می توانند طوری تغییر داده شوند تا یک میدان متغییر را ایجاد نموده و در نتیجه بتوانند در محیط اطراف خود جریان دیگری را ایجاد نمایند. با توجه به این موضوع که تغییر یک میدان الکترومغناطیسی می تواند نویز (جریان) ایجاد نماید و این جریان نیز متناسب با تغییر میدان و شدت آن می باشد مغز می تواند با استفاده از یک جریان ایجاد شده در یک سلول با استفاده از قدرت تونل زنی الکترون ها در سلول های مغز که از انرژی مواد غذایی سلول ها تامین می شود به صورت یک آمپلی فایر و تقویت کننده جریان متناسب ایجاد نماید و این عمل می تواند توسط سلول های دیگر نیز تکرار شود.

ادامه مطلب ...

سیستم ذخیره اطلاعات در مغز

در کد دهی برای ذخیره اطلاعات ما از سیستم های مختلفی استفاده می نماییم که اغلب آنها مبتنی بر سیستم های دیجیتالی یا صفر و یک می باشد. بر پایه این سیستم عدد یک به ولتاژ بالا و یا قله پیک اتلاق شده و عدد صفر به ولتاژ پایین و یا دره پیک اتلاق می شود. در این روش با قرار دادن صفر و یک ها در کنار یکدیگر اطلاعات ذخیره می شود. به عنوان مثال در یک سی دی که با روکش پلی کربنات پوشیده شده است وقتی نور فرابنفش با آن برخورد می نماید از حالت کریستالی به آمورف تغییر ماهیت می دهد و در نتیجه دو حالت مختلف در آن قابل تشخیص است که به لایه آمورف عدد 1 و لایه کریستالی عدد 0 داده شده و به این ترتیب اطلاعات ذخیره می شود. به همین ترتیب در هر سیستمی که لازم به ذخیره اطلاعات باشد باید یک تغییر اساسی قابل تکرار در سطح مشخصی قابل تشخیص و اعمال باشد تا بتوان اطلاعات را به صورت یک کد ذخیره نمود.
ادامه مطلب ...