فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

فیزیک ذهن

معرفی و تشریح رشته ای جدید به نام فیزیک ذهن

آیا افکار ما توسط مکانیک کوانتم کنترل می‌شود؟

 فلمینگ و همکارانش در دانشگاه برکلی کالیفرنیا و دانشگاه سنت لوییس واشنگتن با بررسی دقیق این پروتئینها، موفق به کشف موتور محرکه یک مرحله کلیدی از فرآیند فوتوسنتز شده اند. فرآیندی که گیاهان و برخی از ریزجانداران توسط آن آب، دی اکسید کربن و نور خورشید را به اکسیژن و هیدراتهای کربن تبدیل میکنند. این فرآیند که نیروی محرکه تقریبا تمامی حیات موجود روی زمین است، از هر فرآیند مبدل انرژی که تا کنون توسط بشر ساخته شده، کارآمدتر میباشد. نکته قابل توجه این است که فوتوسنتز کارآیی شگفت آور خود را، نه از قوانین آشنای فیزیک که بر جهان مرئی حاکم هستند، بلکه از قواعد بظاهر غریب مکانیک کوانتومی، یا فیزیک دنیای درون اتم، بدست می آورد.

بنظر میرسد که در هر گیاه سبز یا هر باکتری فوتوسنتز کننده ای، دو قلمرو نامتجانس فیزیک نه تنها یکدیگر را ملاقات میکنند، بلکه بگونه ای همساز با هم پیوند میخورند. به دنیای جدید و شگفت انگیز زیست شناسی کوانتومی خوش آمدید!

در ظاهر امر، بنظر میرسد که نتوان مکانیک کوانتوم و دانش زیست شناسی را با هم ترکیب نمود. زیست شناسی، با فرآیندهایی در اندازه های بزرگ سر و کار دارد، از تعاملات ملکولی بین پروتئینها و دی ان آ گرفته تا رفتار یک ارگانیزم در حالت کلی آن؛ حال آنکه مکانیک کوانتومی، طبیعت معمولا عجیب الکترونها، پروتونها، میونها و کوارکها - یا کوچکترین ذرات جهان - را مورد بررسی قرار میدهد. در زیست شناسی، اکثر رویدادها سرراست هستند، از این نظر که هر واکنش، واکنش دیگری را بگونه ای کاملا خطی و قابل پیش بینی ایجاد میکند. ولی مکانیک کوانتومی، بر خلاف آن، غیرقابل پیش بینی و فازی است، زیرا هنگامی که جهان را در اندازه های درون اتمی مورد بررسی قرار میدهیم، ذرات در عین حال موج نیز محسوب میشوند: یک الکترون رقصان، هم یک ذره قابل لمس است و هم یک نوسان انرژی. (اشیای بزرگتر نیز به دو شکل ذره و موج میتوانند وجود داشته باشند ولی تاثیر این امر در جهان ماکروسکوپی قابل توجه نیست.)

مکانیک کوانتومی اظهار میکند که هر ذره شانس حضور در مجموعه ای از مکانها را دارد، و به تعبیری، در آن واحد، همه این مکانها را اشغال میکند. فیزیکدانها، واقعیتهای کوانتومی را در معادله ای تحت عنوان تابع موج توصیف میکنند، که کلیه راههای بالقوه تحول یک سیستم را منعکس میسازد. تا وقتی که کسی سیستم را اندازه گیری نکرده باشد، هر ذره در کلیه مکانهای متعدد خود حضور دارد. لیکن در لحظه اندازه گیری، ذره باید یک مکان معین را برای خود "انتخاب کند". فیزیکدانهای کوانتومی میگویند که در این نقطه، احتمالات به یک نتیجه معین محدود شده و تابع موج "فرومی ریزد" و امواج قطعیت را در فضا-زمان ارسال مینماید.

اعمال قطعیت روی یک ذره، میتواند ویژگیهای دیگر ذرات مرتبط با آن را، حتی اگر چندین سال نوری دورتر باشند، تغییر دهد. (این فرآیند تاثیر از راه دور همان است که فیزیکدانها به نام وابستگی کوانتومی(Quantum Entanglement) میشناسند.) درست مانند بازی دومینو، تغییر یک ذره سبب تغییر ذره بعدی میشود و همینطور الی آخر.

پیامدهای مطالب گفته شده، سرگیجه آور است. در جهان ماکروسکوپی، هرگز یک توپ بطور ناگهانی خود را به آن سوی دیوار پرت نمیکند. لیکن در جهان کوانتومی، الکترون واقع در یک ملکول زیستی، ممکن است به یک ملکول زیستی دیگر جهش کند، هر چند که طبق قوانین کلاسیک فیزیک، وابستگی الکترونها چنان شدید است که امکان گریز برایشان متصور نیست. پدیده جهش از مرزهای بظاهر ممنوع را نقب سازی کوانتومی (Quantum Tunneling) مینامند.

ویژگیهای خاص قلمرو کوانتوم، از نقب سازی تا وابستگی کوانتومی، موجب میشود که برخی رویدادها با چنان بازدهی یا سرعتی به وقوع بپیوندند که با فیزیک کلاسیک امکان دستیابی به آن وجود ندارد. حال پرسش این است که آیا مکانیزمهای کوانتومی میتوانند محرک برخی از ظریف ترین و توضیح ناپذیرترین فرآیندهای حیاتی باشند؟ سالیان متمادی، متخصصین در این باره تردید داشتند: پدیده های کوانتومی عموما در شرایط آزمایشگاهی مشاهده میشوند، در اتاقهای خلاء با دماهای نزدیک به صفر مطلق. حال آنکه سیستمهای زیستشناختی معمولا گرم و مرطوب هستند. اکثر پژوهشگران بر این باور بودند که اغتشاش حرارتی حیات، هر گونه رفتار غیرعادی کوانتومی را در خود محو میسازد.

اما کریستوفر آلتمن، پژوهشگری از موسسه دانش نانوی کاولی در هلند، میگوید که آزمایشهای جدید، بطور مرتب، حکایت از حضور فرآیندهای کوانتومی در سیستمهای زیست شناختی دارند. با ظهور ابزارهای قدرتمند جدید مانند لیزرهای فمتوثانیه ای (ده به توان منهای پانزده ثانیه) و مکان یابی با دقتهایی در ابعاد نانو، سرانجام رقص کوانتومی حیات در برابر دیدگان ما قرار گرفته است.

منبع :http://shavking.blogfa.com/post-3.aspx

چگونگی ارتباط فضاهای موازی با یکدیگر

یک ایده ناقص در مورد ارتباط فضاهای موازی با یکدیگر وجود حفره هایی می باشد که با عبور از این حفره ها می توانید وارد ابعاد دیگری شوید ولی وجود حفره و عبور از آن برای ورود به فضاهای دیگر نامحتمل بهه نظر می رسد. ولی ذرات مادی بسیار کوچک که به دلیل برخورداری از ویژگی های خود هم دارای خواص مادی و هم دارای خواص غیرمادی می باشند گزینه مناسبی برای عبور از مرز بین فضای مادی و غیرمادی (جهان موازی) می باشند این ذرات قطعا بسیار کوچکتر از فوتون ها می باشند و می توانند برخی اوقات از سرعت نور نیز عبور نمایند و نوسان سرعت انها اغلب بالاتر از سرعت نور و در حداقل خود در حد سرعت نور می باشند. این ذرات می توانند به دلیل ویژگی های خاص خود بر روی ذرات غیرمادی مجاور خود تاثیرگذاشته و از این طریق اولین جرقه های ارتباط با دنیای موازی را در کنار ما به وجود اورند.

این تاثیرات قطعا متقابل خواهد بود و استفاده از ذرات غیرمادی که دارای خواصی مشابه ذرات مادی می باشند نیز می تواند ذرات مادی نزدیک به آن را تحت تاثیر قرار دهد. در این خصوص برخلاف نظریه حفره پدیده گذر از فضای مادی به فضای غیرمادی آنی نخواهد بود بلکه برای عبور از یک فضا و وارد شدن به فضای دیگر نیازی به حضور در آن فضا نخواهد بود بلکه می توان از طریق همین تاثیرات متقابل اقدام به نفوذ به فضاهای دیگر نمود.

این موضوع علاوه بر اینکه وجود مرز بین فضاهای مختلف را نشان می دهد عامل اصلی وجود مرز را ذرات تشکیل دهنده جهان می داند و این ذرات موجود در عالم می باشد که به فضاهای موجود عینیت و واقعیت می بخشد و فضاهای موازی را می توان از طریق ذراتی که در هر فضا قابلیت حضور دارند درک نماییم و این موضوع مستلزم شناخت بیشتر ذرات بسیار کوچک می باشد که علم کوانتم به مطالعه این ذرات پرداخته  و می تواند راه گشای ما در عبور از مرزهایی باشد که امکانات بی مانندی را از سرعت و قدرت در اختیار بشر قرار خواهد داد.

ارتباط ذهن و روح چگونه صورت می گیرد؟

ذهن دارای مکانیسم مشخص برای خود می باشد در این مکانیسم اطلاعات از طریق حواس و همچنین امواج مادی و غیرمادی به ذهن فرستاده می شود. این اطلاعات در ذهن به صورت سیگنال های الکترونیکی و در نهایت با تغییرات سیگنال ها دوباره به صورت امواج مادی و غیرمادی درآمده و این امواج با تداخل و ترکیب بسیار پیچیده با یکدیگر تفکرات ما را شکل می دهند. در این بین بستر لازم برای شکل گیری تفکرات از طریق امواج مادی و غیرمادی در روح می باشد.


ادامه مطلب ...

مکانیسم های کوانتمی ذهن

ذهن انسان دارای دو بعد مادی و غیرمادی می باشد که این دو بعد با یکدیگر در تعامل بوده و قوانین این ارتباط در حقیقت همان قوانین کوانتمی می باشد و تنها این قوانین است که می تواند مسائل مختلفی مانند گذشت زمان - حافظه و قدرت تفکر را در انسان توضیح می دهد. فضاهای کوانتمی مادی و غیرمادی در این خصوص نقطه عطفی در توضیح فرآیندهای ذهن می باشد که تنها با استفاده از مکانیسم های فضای مادی و غیرمادی می توان به توضیح و تفسیر بسیاری از وقایع و نیز چگونگی ارتباط روح با مکانیسم ذهن دست یافت. قدرت ذهن چگونه به روح منتقل می شود و چگونه می توان از یک تخیل به واقعیت رسید و چگونه تخیلات در فضای غیرمادی شکل می گیرند و در فضای مادی به وجود می آیند این ها و صدها سوال دیگر تنها با استفاده از قوانین کوانتمی در یک فضای مادی و غیرمادی قابل توضیح می باشند که هدف ما توضیح و موشکافی این موضوع و استفاده از قدرت ذهن برای حل مشکلات می باشد.

قدرت ذهن و پارامتری به نام خواستن

یکی از عناصر مهم در درک خواص ذهن بررسی عنصر خواستن می باشد. روح انسان در تکامل با ذهن انسان تنها زمانی به نتیجه مطلوب می رسد که خواست خود را ابراز داشته و از آن برای تکامل خود و ایجاد ظرفیت های جدید استفاده نماید.

در نوشته های قبل به برخی از ویژگی های عنصر خواستن در فیزیک ذهن اشاره نمودیم . از جمله یکی از این موارد در احزار روح و جن با استفاده  از دستگاه ویجا بوده است. این دستگاه می تواند از طریق حروف و اعداد با ابعاد دیگر ارتباط برقرار نماید. در این مورد نکته حائز اهمیت این است که فعالیت های متنوعی را می توان از بعد دیگر درخواست نمود که این موضوع با خواست قوی روح انسان قابل انجام بوده است و وقتی شما از یک جن احزار شده در خواست یک عمل فیزیکی می نمایید در حقیقت موافقت و خواست شما عمل بسیار خطرناکی است زیرا دریچه ورود ابعاد را به همدیگر می گشاید و این موضوع می تواند باعث وارد شدن جن به محیط ما شده و خارج کردن وی ممکن است به این آسانی میسر نباشد. در خواص خواستن این نکته بسیار مهم است که وقتی انسان یک موضوع را به عنوان خواست خود در می یابد و آنرا به کار می گیرد به سرعت تغییرات اساسی در اطراف ذهن شکل می گیرد که این تغییرات می تواند مکانیزم های بعدی را شکل دهد. به عنوان مثال می توان خواستن آب در زمان تشنگی را در نظر گرفت در این زمان وقتی ذهن شما با درصد بالایی خواست را به کار می برد شما بیشتر متوجه سراب می شوید و این موضوع به همان شدت می تواند توسط ذهن شما تشدید شود.

در جادوگری نیز یک نقطه حساس در وردها وجود دارد که آن خواست روح و ذهن شما برای آن اتفاق بزرگ است. برای انجام یک عمل جادوگری بخش مهم و حیاتی آن را خواستن ذهن و روح شما تشکیل می دهد و حتی می توان گفت که خواستن مانند کلید قفل جادوگری می باشد و این موضوع در سایر پدیده های فیزیکی نیز قابل مشاهده است به عنوان مثال یک کامپیوتر پیشرفته از خاک به وجود آمده است و اگر در صدها سال قبل فردی از خاک می توانست یک کامپیوتر بسازد وی را جادوگر می دانستند ولی چون این اختراع به مرور و با صرف آرام فعل خواستن به وجود آمده برای ما طبیعی جلوه می کند. بنابراین ذهن همواره می توان با کاربرد قویتر خواستن زودتر به خواسته خود برسد و این موضوع بستگی زیادی به نوع کاربرد خواستن دارد و در برخی از موارد خواستن با مفهومی که ما از آن در ذهن داریم متفاوت است بنابراین لازم است که برای استفاده حداکثری از این عنصر به تفاوت های انواع خواستن و نحوه شناسایی آن بپردازیم و این موضوع می تواند در سایر موارد مربوط به فیزیک ذهن ما را یاری دهد.